نقش تشخیصی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، همجوشی شناختی و راهبردهای کنترل فکر در اختلال وسواسی–اجباری
2017
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تشخیصی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، همجوشی شناختی و راهبردهای کنترل فکر در اختلال وسواسی–اجباری و افراد بهنجار بود. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع پژوهشهای علی-مقایسهای بود. جامعه هدف پژوهش حاضر شامل کلیه مراجعهکنندگان مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی بود که در بازه زمانی مهر تا اسفند سال 1395 به مراکز درمانی شهر تهران مراجعه کرده بودند. از این میان تعداد 50 نفر با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. سپس از مقیاس وسواسی-اجباری ییل- براون فرم کوتاه پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان، پرسشنامه کنترل فکر و پرسشنامه آمیختگی شناختی برای گردآوری دادهها استفاده شد. برای تجزیهوتحلیل دادهها از روش تحلیل تابع تشخیصی استفاده شد. یافتهها: نتایج تحلیل دادهها نشان داد که در کلیه متغیرها به جزء راهبردهای سازگارانه پذیرش و ارزیابی مجدد، همچنین راهبردهای کنترل فکر نگرانی، تنبیه، کنترل اجتماعی و ارزیابی مجدد، میانگین گروه بهنجار به صورت معناداری بیشتر از گروه وسواسی بود. در متغیرهای دیگر میانگین گروه وسواس به صورت معناداری بیشتر از گروه بهنجار بود. همچنین یافتههای این پژوهش بیانگر آن بودند که بر اساس راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، همجوشی شناختی و راهبردهای کنترل فکر میتوان عضویت افراد در دو گروه را پیشبینی کرد. نتیجه گیری: میتوان نتیجهگیری کرد که فعال شدن باورهای درآمیختگیافکار، ارزیابیهایی را بر میانگیزاند که بر اساس آنها استفاده از راهبردهای ناسازگارانه تنظیم هیجان و کنترل فکر بیشتر و متعاقبا فکر وسواسی خطرناک تلقی میشود. این ارزیابیها منجر به بروز احساس ترس، اضطراب، گناه و ناراحتی میشوند. اگر ارزیابی فرد این باشد که فکر وسواسی نشاندهنده آن است که اتفاقی خطرناک پیش از این رخ داده است، ممکن است راهبردهای وارسی یا اختلال ذهنی را به کار گیرد. راهبردها باعث میشوند فرد نتواند در واقعیت این باورها را بیازماید و اعتبار آنها را رد کند.
- Correction
- Source
- Cite
- Save
- Machine Reading By IdeaReader
0
References
0
Citations
NaN
KQI