استراتژیهای کارآمدسازی اقتصاد سیاسیِ منطقهای افغانستان و ایران بر مبنای تحلیل سیستمیِ نقش بندر چابهار

2018 
افغانستان و ایران با هدف افزایش تعاملات اقتصادی-سیاسی دوجانبه و منطقه­ای، توجه ویژه­ای به بندر چابهار طی سال­های 2017-2014م. داشته­اند. اما این مسئله که، این بندر، چگونه می­تواند در تحقق هدف مذکور سهیم باشد، در ترازوی سنجش علمی، قرار نگرفته است. از این­رو، سؤال اصلی نوشتار حاضر این است که با اتخاذ چه راهبردها و تحت چه شرایطی، بندر چابهار می­تواند در کارآمدی اقتصاد منطقه­ای افغانستان و ایران مؤثر باشد. نویسندگان مقاله، با کاربست روش تحلیل سیستمی مدل SWOT، درصدد پاسخ به این سؤال برآمده­اند. فرضیه­ی پژوهش از این قرار است که تلاش ایران جهت تنش­زدایی بین­المللی برای کاهش تحریم­ها، و توسعه­ی زیرساخت­های ترانزیتی و ساحلی بندر چابهار، موجب تسهیل پیوند اقتصادی افغانستان به بازارهای بین­المللی جنوب می­شود. این مهم با درآمدزایی ملی و تشدید وابستگی متقابل اقتصادی و سیاسی ایران و افغانستان، تحقق اقتصاد منطقه­ای آنان را در پی خواهد داشت. نتایج پژوهش، حاکی از تأثیرپذیری شدید رونق بنادر ایران از مولفه­های خارجی (تحریم­ها)، تشدید وابستگی تجارت خارجی افغانستان به مسیر ترانزیتی چابهار، و غفلت دولت ایران از بنادر و نواحی ساحلی جنوب شرق است. چابهار تنها نقش بندر و مطالبات صرف اقتصادی ندارد بلکه برای هر دو کشور راه‌گشای مسائلی است که به صورت تاریخی نادیده گرفته‌ شده است. افغانستان انزوای جغرافیایی دارد و ایران نیز به لحاظ مسائل آبی و محیط زیستی در تنگنا است. چابهار می‌تواند شروع مراودات سیاسی و اقتصادی دو کشور به گونه‌ای باشد که فرجام دو بازیگر به یگدیگر پیوند بخورد.
    • Correction
    • Source
    • Cite
    • Save
    • Machine Reading By IdeaReader
    0
    References
    0
    Citations
    NaN
    KQI
    []