بررسی نظریۀ «استعاره: تشبیه کوتاهشده» و نسبت آن با نظریههای جدید استعاره (مطالعۀ موردی: سه نظریه از سکاکی، مکس بلک، و دیویدسون)

2018 
کهن‌ترین و مشهورترین دیدگاه دربارۀ معنی استعاره، نظریۀ «تشبیه کوتاه‌شده» است. این نظریه استعاره را نمودی برآمده از فرایند کوتاه‌سازی تشبیه، و معنی آن را همسان با معنی تشبیه می‌داند. «تشبیه کوتاه‌شده» در هر دو سنت زبان‌شناسی عربی ـ اسلامی و زبان‌شناسی یونانی ـ رمی برای زمانی طولانی مورد پذیرش زبان‌شناسان بود تا آنکه با انتقادها و نظریه‌پردازی‌های جدیدی روبه‌رو شد. شیوۀ مواجهة این نقد و نظر‌ها با «تشبیه کوتاه‌شده» یکسان نبود؛ چه، برخی از آن‌ها راهی یکسر جدا از آن پیش گرفتند و برخی دیگر آن را توسعه داده، در نگرۀ خود به کار بردند. نسبت میان «تشبیه کوتاه‌شده» با نظریه‌های جدید موضوع مهمی می‌نماید و مطالعۀ آن می‌تواند تصویر روشن‌تری از ماهیت و روند شکل‌گیری نظریه‌های جدید نشان دهد. این مقاله کوشیده‌است تا با مطالعۀ تطبیقی «تشبیه کوتاه‌شده» در هر دو سنت زبان‌شناسی یادشده و با کاربست روش توصیفی ـ تحلیلی، کاستی‌های این نظریه را توضیح دهد و دو رویکرد متفاوت به آن را بررسی کند. چنین به نظر می‌رسد که «تشبیه کوتاه‌شده» نمی‌تواند تحلیل مناسبی برای معنی شگفت و باشکوه استعاره بیان کند؛ ازاین‌رو، یا باید آن را به سطح بالاتری پیش‌ راند و یا باید آن را یکسره به کنار گذاشت و دیدگاه‌های دیگر را به جای آن برگزید.
    • Correction
    • Source
    • Cite
    • Save
    • Machine Reading By IdeaReader
    0
    References
    0
    Citations
    NaN
    KQI
    []