نیمرخ روانشناختی مادران کودکان عقبمانده ذهنی و عادی
2017
تولد کودک عقبمانده ذهنی به عنوان یک بحران، میتواند به شکل عمیق بر ارتباطها و کنشهای خانواده اثر بگذارد و خانوادههایی میتوانند با بحرانها بهخوبی سازگار شوند که روابط باز، مؤثر و دائمی داشته و در نقشهایشان انعطافپذیر باشند. این مطالعه با هدف نیمرخ روانشناختی مادران کودکان عقبمانده ذهنی و عادی شهر یاسوج انجام شد. این مطالعه از نوع مقایسهای میباشد. جامعه آماری، مادران کودکان عقبمانده ذهنی و مادران کودکان عادی مدارس شهر یاسوج بودند، ۱۴۰ نفر شامل؛ ۷۰ نفر مادران کودکان عقبمانده ذهنی و ۷۰ نفر مادران کودکان عادی پس از کسب رضایت آگاهانه در مطالعه شرکت نمودند، نمونهگیری به روش آسان و با مراجعه به دبستان کودکان استثنایی و یک دبستان کودکان عادی که بهتصادف از مدارس دولتی یاسوج انتخاب شدند. برای گردآوری دادههای پژوهش از پرسشنامه پذیرش و عمل، مقیاس نارسایی شناختی و مقیاس نارسایی هیجانی تورنتو استفاده گردید. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای تی و آنالیز واریانس یکطرفه استفاده شد. از دانش آموزان مورد مطالعه را 89 نفر(64 ٪) پسران و 51 نفر(36 ٪) دختران بودند. یافتهها نشان داد نمرات مادران دارای کودک عقبمانده در متغیرهای نارسایی شناختی نارسایی هیجانی، ابعاد آنها و اجتناب تجربی از مادران دارای کودک عادی بالاتر است(01/0≥P). نتایج مطالعه نشان داد که بین مادران کودکان عقبمانده ذهنی و مادران کودکان عادی از لحاظ نارسایی شناختی و نارسایی هیجانی و اجتناب تجربی تفاوت معنیداری وجود دارد. ﻣﺎدران ﻛﻮدﻛﺎن عقبمانده ذﻫﻨﻲ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﮔـﺮوه دیگر از شیوههای ﻣﻨﻔﻲ و ﻧﺎﻛﺎرآﻣﺪ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ ﻓﺸﺎر رواﻧﻲ ﺑﻪ ﻣﻴﺰان ﺑﻴﺸﺘﺮی اﺳﺘﻔﺎده میکنند. اﻳـﻦ ﻣـﺎدران ﺑـﺎ ﺑـﻪ ﻛـﺎر ﺑـﺮدن شیوههای ﻣﻨﻔﻲ و ﻧﺎﻛﺎرآﻣﺪ، فشار روانی را در ﺧﻮد اﻓﺰاﻳﺶ میدهند.
- Correction
- Source
- Cite
- Save
- Machine Reading By IdeaReader
0
References
0
Citations
NaN
KQI