بررسی جهانشمولی اعلامیۀ جهانی حقوق بشر از منظر نقد مبانی اومانیستی آن
2012
چکیده چکیده حقوق بشر غربی به معنای حقوقی است که انسانها صرفا به دلیل انسانبودن از آن برخوردارند و سرشت دینی و الاهی بشر، که ویژگی «از خدایی» بودن و «به سوی خدا» شدن و «استعداد برای نیل به کمال شایستة انسانی» داشتن را به همراه دارد، در این حقوق نادیده انگاشته شده است. این حقوق با محوریت تفکر لیبرالی، الحادگرایی، فردگرایی، و با نادیدهگرفتن مبدأ و منتهای جهان و هستی، غفلت از تکالیف، و به ویژه فرمالیسم، منظومة فکری بستهای را شکل داده است که هر آنچه غیر غربی خوانده شود از این منظومه طرد میشود و دیگر به آن حقوق بشر اطلاق نمیشود و به جای توجه به اندیشة تعالی بشر، هویت واقعی انسان را نادیده میگیرد و درنتیجه، هرگونه تفاوت، مانند تفاوت عقیدتی، سیاسی، فرهنگی، نژادی، را با چالش جدی مواجه میکند؛ زیرا هریک از این تفاوتها سبب شکلگیری هویتی متفاوت از دیگری میشود. درحقیقت، حقوق بشر غربی نه در مرحلة عملی جهانشمول است و نه در مرحلة نظری؛ چرا که نه توانسته است، در طی تاریخ تکوین خود، اجماع جهانی را همراه کند یا دست کم قدر مشترک فرهنگها و تمدنها را دربر بگیرد و نه اینکه در قبال فرهنگها و ادیان و تمدنها بیطرفی اتخاذ کند و لعاب اومانیستی بودن را از خود بزداید و مبتنیبر نیازهای ابتدایی و فطری بشر تدوین شود. این مقاله بر آن است تا از طریق نقد مبانی اومانیستی حقوق بشر غربی نمایان سازد که پایة این حقوق مبتنی بر اومانیسم الحادی است؛ درنتیجه، ادعای جهانشمولی آن بیبنیاد است.
- Correction
- Cite
- Save
- Machine Reading By IdeaReader
0
References
0
Citations
NaN
KQI