پیوند فرهنگ و فرزانه در فلسفه سهروردی

2016 
«نظریة فرهنگی» میراث اندیشة مدرن است، ولیکن غلبه زیست‌وارة مدرن ما را بر آن می‌دارد تا از خاستگاه حکمی خویش، راجع به امکان نوعی طرح بحث از آن، اندیشه کنیم. به نظر می‌رسد در فلسفة سهروردی، مؤلفه‌هایی وجود دارند که امکان نوعی گفت‌وگوی معنادار را برای ما در این حوزه فراهم می‌سازد. فلسفة اشراق سهروردی از آغاز خود، در پی آن است که ضرورت هستی‌شناختی خویش را در نسبت با علم الهی تأمین سازد. طرح سهروردی در مسئلة علم الهی، به ضرورت، طرح یک علم النفس اشراقی،  تبیینی از عالم مثال به مثابة ظرف حیات نفس، و بحث از نسبت میان عوالم را به میان می‌آورد. از سوی دیگر، عالم مثال وعاء مثل معلقه‌ای است که در عین جزئیت، وحدت و ضرورت همه امور مادون خویش را تأمین می‌کنند. طباع تام، که در ظرف مثال دیدار می‌شود، بستر ضروری «من» برای هرگونه سلوک نفس از آغاز تا پایان است و از این رو، آغاز و انجام هر هویت بشری به شمار می‌آید. بنابراین، به مدد طرح سهروردی، می‌توان از فرهنگ در معنایی بسیار گسترده و هستی‌شناسانه گفت‌وگو کرد؛ نحوة تبیین سهروردی از عالم مثال و تبیین آن به نحوی که قلمرو نفس را تا پایین‌ترین سطح هستی نمودار می‌سازد، فرهنگ را به مثابة حقیقت همة امور و این بار اموری که حقیقت آنها علم و نور است یا در نورانیت نفس، هویت می‌یابند، برای ما به تصویر می‌کشد. این فرهنگ، فرهنگ بشری نیست، اگرچه مجرای تحقق آن و قوام آن در مراتب گوناگون هستی بر نفس تکیه دارد، لیکن نفس فرزانه مجرای این فرهنگ الهی در پیوند با بالاترین مراتب تجرد است. بنابراین، سرانجام در سهروردی به پیوند فرهنگ و فرزانه خواهیم رسید.
    • Correction
    • Source
    • Cite
    • Save
    • Machine Reading By IdeaReader
    0
    References
    0
    Citations
    NaN
    KQI
    []