تبیین رویکرد هرمنوتیکی ماری هسه در فهم مفاهیم علمی

2017 
پژوهش حاضر از سه بخش تشکیل شده است: مرور رویکردهای مطرح در فلسفه علم، طرح رویکرد هرمنوتیکی ماری هسه و در نهایت استنتاج دیدگاه هسه در رابطه با فهم مفاهیم علمی. بخش اول فضای پسااثبات­گرایانۀ حاکم بر فلسفۀ علم در نیمۀ دوم قرن بیستم را ترسیم می­کند تا در بخش بعدی، جایگاه رویکرد هسه در این میان وضوح بیش­تری داشته باشد. در بخش دوم مدل­هایی که هسه برای تبیین سازوکار پیش­رفت علم و نظریه­های علمی مطرح کرده است، تشریح شده­اند. دست­آوردهای دیدگاه هسه برای فلسفۀ علم شامل تأکید بر کارکرد تبیینی استعاره در نظریه­های علمی، پیشنهاد واقع­گرایی حداقلی به عنوان لازمۀ فعالیت علمی و نیز تبیین عینیت دوگانه برای علم می­شود.در مباحث مختلفی که از سوی هسه مطرح شده است، مفاهیم علمی جایگاه مشخصی دارند و می­توان این­گونه بیان کرد که در رویکرد هسه: مفاهیم علمی تاریخ­مند هستند، نظری هستند ومی­توان آن­ها را به مثابۀ استعاره­هایی در زبان استعاری علم به کار گرفت. در نهایت با توجه به ویژگی­های مفاهیم علمی، فهم افراد از این مفاهیم متفاوت خواهد بود و علاوه بر آن، با توجه به پویایی زبان علم، فهم مفاهیم علمی پویا است.
    • Correction
    • Source
    • Cite
    • Save
    • Machine Reading By IdeaReader
    0
    References
    0
    Citations
    NaN
    KQI
    []