نقد و بررسی خطبۀ قاصعه نهجالبلاغه در پرتو نظریۀ منطق گفتگویی باختین

2020 
تحلیل متون کهن و متون دینی در پرتو نظریه­های جدید زوایا و ظرفیت­های جدید این متون را کشف و برای شناخت بهتر و جامع متون به‌کار می­آید. نظریه "منطق گفتگویی و مکالمه­گرایی باختین" ازجمله نظریاتی است که برای متون چند سویه با ابعاد مختلف به‌کار می­رود؛ متـونی که از تک‌بعدی و رویکرد ذهنی انفرادی فراتر می­رود و به رویکرد عینی و جمع­گرایانه وارد می­شود. بسیاری از خطبه­های نهج‌البلاغه در ارتباط با زمینه­های اجتماعی و فرهنگی متفاوتی شکل گرفته و ایراد شده است؛ وجود این زمینه­ها در شکل­گیری خطبه­ها سبب شده تا متن خطبه از شاخصه­های مختلف گفتگویی با شخصیت­های متعدد و متنوع همراه با سبک­ها و شیوه­های بیانی متنوعی ایراد گردد. این مقاله با رویکرد جامعه­شناختی، در تلاش است یکی از اجتماعی­ترین خطبه­های نهج‌البلاغه را که متأثر از شرایط دوران امام(ع) به‌وجود آمده بر پایه نظریة منطق گفتگویی باختین مورد بررسی قرار دهد. روش به‌کاررفته در این پژوهش، توصیفی ـ تحلیلی و آماری است. نتیجۀ پژوهش نشان می­دهد این خطبه از شاخصه­های منطق گفتگویی چون گفتار دو سویه، مؤلفه­های خطابی (نظیر امر، ندا، پرسش و غیره)،کروتروپ و کارناوال برخوردار است و وجود چنین شاخصه­هایی سبب پویایی بیش‌ازحد خطبه و ارتباط آن با شخصیت­های مختلفی که در متن خطبه نقش دارند، گردیده است و به‌ طورکلی صبغه­ای اجتماعی و جمعی به خطبه بخشیده است که در تعامل با پیش­زمینه­های تاریخی، دینی، فرهنگی شرایط عصر امام(ع) پدید آمده است.
    • Correction
    • Source
    • Cite
    • Save
    • Machine Reading By IdeaReader
    0
    References
    0
    Citations
    NaN
    KQI
    []