جهانی شدن و سرزمین سازی در جغرافیای سیاسی(مطالعه موردی رویکرد امریکا و اتحادیه اروپا)
2020
جهانی شدن در حال اتفاق و پیشروی به سوی آیندهای مبهم است. در ارتباط با تأثیر این فرآیند بر فضای جغرافیایی دیدگاههای متناقضی وجود دارد؛ گرچه برخی سعی در اثبات اهمیت جغرافیا و ماندگاری و تأثیر آن در زندگی اجتماعی دارند ولی به زعم عدهای دیگر آیندهای روشن برای علم جغرافیا و مفهوم سرزمین وجود ندارد. بیمکان شدن جریانها، غیرسرزمینی شدن نهادها، سازمانها و شرکتها نوید رسیدن نوع جدیدی از روابط اجتماعی را می-دهد. پدیدهای نوظهور در حال تکامل است که مفاهیمی همانند مکان، مرز، سرزمین، ناحیه، منطقه، تنوع و تفاوت را از بین برده و این به معنی پایان یا مرگ جغرافیا است؛ بنابراین کنکاشی اساسی در زمینه حقیقت و ماهیت جغرافیا و چگونگی آینده آن از امور مهم و وظایف اصلی جغرافیدانان است که این کار نیز در حد توان در پی پاسخ به آن میباشد. این نوشتار بـا نگـاهی آینـدهپژوهانـه و رویکـردی نوواقعگرایانه تلاش دارد، فرآیند جهانی شدن را با نگاهی سرزمینی تحلیل کند؛ بدین معنی کـه وجود فراملیگرایی یا فراسرزمینی شدن جریانها انکار نمیشود، ولی به نوعی سعی در اثبـات سرزمینیسازی مجدد جریانها و پدیدههای گوناگون در عصـر جهـانیشـدن دارد. بـه عـلاوه، استدلال اصلی ایـن نوشـتار ایـن اسـت کـه قلمـرو سـرزمینی(سـرزمین و مـرز) در دوره جهانی شدن از بین نرفته، بلکه کارکرد آن متحول شده است. این باور نیز وجود دارد که قلمـرو سرزمینی، به دلیـل نیـاز انسـان بـه تفـاوت مانـدگار بـوده و جهانی شدن، فراملی شدن و غیره جایگاه و نقش آن را در زندگی اشتراکی انسان از بین نمیبرد.
- Correction
- Source
- Cite
- Save
- Machine Reading By IdeaReader
0
References
0
Citations
NaN
KQI