برآورد بتای صنایع با استفاده از ترکیب مدل بلک شولز و تئوری خاکستری
2020
بیشتر تحلیلگران در بررسی طرحها و شرکتها از نرخ تنزیلی استفاده میکنند که برگرفته از مدل CAPM است. بتای این مدل عموما نماینده ریسکها و فرصتهای آن صنعت است که تقریبا بدون هیچ توجهی به ریسکها و فرصتهای موجود در طرح یا شرکت مورد بررسی بدست آمده است. این بیتوجهی به اندازهگیری صحیح ریسک موجب اندازهگیری اشتباه نرخ تنزیل و در نهایت ارزیابی نادرست و کاهش ارزش صاحبان سرمایه میگردد. در بسیاری از مواقع با اصلاح اثر فرصتها و ریسکها در بتای مورد استفاده، نتایج ارزیابی تفاوت چشمگیری خواهد داشت. هدف پژوهش حاضر، سنجش دقیقتر ریسک سیستماتیک طرحها و شرکتها با در نظر گرفتن ریسک و فرصت رشد آنها است. در این پژوهش با بکارگیری بازده ماهانه 10 ساله تمامی شرکتها و صنایع بورسی و فرابورسی، بتای تعدیل شده مدل برناردو و همکاران برای تمامی صنایع محاسبه و به طور مجزا برای هر صنعت بتای فرصت رشد و بتای داراییهای موجود تخمین زده شد. سپس با ترکیب تئوری خاکستری، امکان بهبود مدل فوق بررسی گردید و بتای فرصت رشد و بتای داراییهای موجود خاکستری شده برای تمامی صنایع ارائه شد. در نهایت استواری متغیرهای مورد استفاده با آزمونهای وو-هاوسمن و دوربین و قدرت متغیرها با استفاده از آزمون والد مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحقیق نشانگر عملکرد بهتر مدل خاکستری شده برناردو و همکاران نسبت به مدل اصلی است. بتای محاسبه شده میتواند در سنجش دقیقتر ریسک شرکتها و صنایع، محاسبه نرخ تنزیل شرکتها، استارت آپها و پروژهها و در نهایت ارزشگذاری آنها بکار گرفته شود.
- Correction
- Source
- Cite
- Save
- Machine Reading By IdeaReader
0
References
0
Citations
NaN
KQI