تحلیل ساختاری داستان پادشاه سیاهپوش از منظر بارت و گرماس
2008
یکی از زیباترین داستانهای هفت پیکر نظامی، داستان پادشاه سیاهپوش است. این داستان به دلیل ویژگیهایی که دارد زمینه را برای بازخوانی مجدد از منظر نظریههای ادبی معاصر از جمله ساختارگرایی مهیا میسازد. ازآنجاکه ساختارگرایی در ادبیات، از خود نظام ادبیات به عنوان مرجع بیرونی آثاری که بررسی میکند، استفاده میکند، جایگاه ارزشمندی در مطالعات ادبی دارد. مقالة حاضر به بررسی ساختار داستان پادشاه سیاهپوش از منظر رمزگانهای بارت میپردازد. این رمزگانها عبارت است از رمزگان معناشناسانه، رمزگان فرهنگی، رمزگان هرمونتیک، رمزگان نمادین و رمزگان اعتباری. در رمزگان کنش روایی از نظریات گرماس بهره جستهایم. این مقاله میکوشد شاهدهای عینی و ملموسی از داستان پادشاه سیاهپوش بر اساس رمزگانهای بارت ارائه کند، برای مثال در سطح ظاهری رمزگان معناشناسانه از حرص آدمی سخن به میان میآید، اما در سطح استعاری از میوة ممنوعه، معراج و نظایر آن گفتگو میشود. داستان پادشاه سیاهپوش عجیبترین داستان هفت گنبد نظامی است و بیش از همة آنها دارای ظرفیت قرائتهای ادبی نوین است. این داستان همچنین در میان داستانهای دیگر قدیمی ایران بینظیر یا دست کم نادر است.
- Correction
- Source
- Cite
- Save
- Machine Reading By IdeaReader
0
References
0
Citations
NaN
KQI