مطالعه حاضر جهت مشخص کردن پارامترهای بیوشیمیایی خون با پتانسیل تشخیصی برای ارزیابی وضعیت تغذیهای و سلامت در ماهی کپور معمولی انجام شد. بر این اساس ۹۰ قطعه ماهی کپور با میانگین وزنی 5/9±157 گرم در سه تیمار و سه تکرار به ازای هر تیمار، در 9 مخزن 300 لیتری بهطور تصادفی رهاسازی شدند و تحت شرایط متفاوت تغذیهای قرار گرفتند: تیمار اول 14 روز تا حد سیری غذا دهی شدند، تیمار دوم 7 روز غذا دهی و به دنبال آن 7 روز گرسنه نگهداشته شدند و تیمار سوم 14 روز تحت شرایط گرسنگی قرار گرفتند. در پایان آزمایش خونگیری انجام شده و پارامترهای بیوشیمیایی با استفاده از روشهای آزمایشگاهی استاندارد اندازهگیری شدند. نتایج نشان داد که میزان تری گلیسیرید، پروتئین کل، آنزیمهای ALT، AST و هورمون T3 پس از یک هفته گرسنگی بهطور معنیداری کاهش یافت (p˂0/05) و اینروند کاهشی در هفته دوم گرسنگی تنها برای تری گلیسیرید و آنزیم AST بهطور معنیداری مشاهده شد (p˂0/05). همچنین از نظر کلسیم، فسفر، منیزیم، کلسترول و هورمون T4 بین تیمارها تفاوت معنیداری ثبت نشد. از اینرو تری گلیسیرید و AST با توجه به کاهش مداوم در طول دوره گرسنگی، پتانسیل استفاده بهعنوان شاخص نشاندهنده وضعیت تغذیهای را در ماهی کپور معمولی سالم دارند و میزان پروتئین کل، T3 و ALT که پس از پایان هفته اول گرسنگی نسبتا مستقل از شرایط تغذیهای بودهاند تنها میتوانند بهعنوان شاخص نشاندهنده گرسنگی در کوتاه مدت برای ماهی کپور مفید باشند.
در پژوهش حاضر، کاربرد نانو سیال آب- آلومینا گاما تا بیش ترین غلظت حجمی %7 در مبدل گرمایی پوسته و لوله در شرایط جریان مغشوش بهصورت عددی مطالعه شده است. در ابتدا، رابطه های انتقال گرمای میان نانو سیال به عنوان سیال خنک کننده (سیال لوله) و آب (سیال پوسته) برای محاسبه ضریب انتقال گرما، ضریب انتقال گرمای کلی و توان پمپ کردن نانو سیال استخراج شدهاند. در ادامه عملکرد مبدل گرمایی با درنظرگرفتن نانوسیال در قسمت لوله در شرایط جریان درهم بررسی شده است. در بیش تر مقاله های علمی به سودمندی کاربرد نانوسیال در مبدل های گرمایی اشاره شده است اما در این پژوهش نتیجه ها نشان می دهد که افزایش چشمگیری در نرخ انتقال گرمای نانو سیال در جریان درهم دیده نمی شود و بیش ترین نرخ انتقال گرما در غلظت حجمی 026/0 و در حدود %5/4 نسبت به سیال پایه می باشد. همچنین نرخ انتقال گرما با کاربرد نانوسیال با غلظت حجمی بیش از 026/0 رو به کاهش است.
این مطالعه به منظور بررسی اثرات آب نمک تخلیه شده از کارخانه آب شیرین کن چابهار-کنارک بر روی محیط زیست دریا با استفاده از مطالعه ساختار جمعیت پرتاران صورت گرفت. نمونه¬برداری از رسوبات 7 ایستگاه در دو نوبت پیش مانسون و پس مانسون در سال 1390 بوسیله گرب Van Veen با سطح مقطع 025/0 متر مربع انجام شد که 5 ایستگاه اطراف کارخانه و 2 ایستگاه بعنوان کنترل در فاصله بیش از یک کیلومتری کارخانه در نظر گرفته شد. نتایج حاصل از آنالیزهای آماری در رابطه با فراوانی و شاخص غنا، اختلاف معنی¬دار (05/0>P) بین ایستگاه¬ها را نشان داد. بیشترین و کمترین میزان فراوانی به ترتیب در ایستگاه¬ 6 (شاهد) 33/3693 فرد در متر مربع (پیش مانسون) و ایستگاه 1 به میزان صفر (پس مانسون) بوده است. بیشترین و کمترین میزان غنا، تنوع و یکنواختی به ترتیب در پیش مانسون در ایستگاه¬های کنترل به میزان 94/0 ،07/1 و 67/0 و در پس مانسون ایستگاه 1 به میزان صفر مشاهده شد. طبق نتایج به نظر می¬رسد که پرتاران به آب نمک تخلیه شده از کارخانه حساسیت دارند زیرا فراوانی و شاخص¬های اکولوژیک در ایستگاه¬های کنترل و دورتر از کارخانه نسبت به ایستگاه¬های نزدیکتر بیشتر بوده است. خانواده Spionidae دارای بیشترین درصد فراوانی نسبی بود که مقاومت این خانواده به آب نمک تخلیه شده از کارخانه را نشان می داد.. با وقوع پدیده مانسون به استرس منطقه مورد مطالعه افزوده تا جایی که باعث حذف پرتاران در ایستگاه 1 (محل تخلیه آب نمک) و کاهش فراوانیشان در ایستگاه¬های اطراف کارخانه شده بود.
تحقیق حاضر با هدف بررسی غلظتهای مختلف نانو ذرات اکسید مس (CuO NPS) بر شاخصهای خونی و فعالیت آنزیمهای کبدی ماهی آمور (Ctenopharyngodon idella) انجام شد. برای تعیین LC50، تعداد 150 قطعه ماهی با میانگین وزن 5±38 گرم به مدت 96 ساعت در معرض غلظتهای (0، 25، 50، 100، 200، 300، 500، 1000، 2000 و 4000) میلیگرم بر لیتر نانو اکسید مس قرار داده شدند و تلفات روزانه ثبت شد. غلظت سمیت کشنده (LC50) نانواکسید مس برای ماهی آمور 0/5±2589/14 میلیگرم بر لیتر بهدست آمد، سپس ماهیان به مدت 10 روز در معرض غلظتهای پایینتر از غلظت تحت کشنده (یک بیستم، یک سیام و یک پنجاهم غلظت LC50) نانو ذرات اکسید مس قرار گرفتند و شاخصهای خونی و آنزیمهای کبدی ماهیان اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که تغییرات در شاخصهای خونی با کاهش تعداد گلبول قرمز و درصد هماتوکریت و همچنین افزایش گلبولهای سفید و آنزیمهای کبدی در ماهیان تیمارهایی که تحت تأثیر نانو ذرات اکسید مس قرار داشتند، همراه بود (0/05
در این مقاله، اثر قطر نانو ذرات در انتقال حرارت جابجایی اجباری جریان مغشوش سیال نانوی آب/ اکسید آلومینیوم درون یک لوله دایرهای شکل تحت شار حرارتی یکنواخت در دیواره با استفاده از مدل مخلوط دوفازی بصورت عددی بررسی و تحلیل آماری شده است. کسر حجمی نانوذرات برابر 3 درصد، عدد رینولدز برابر 104×5 و تغییرات قطر نانوذرات در محدوده 20 تا 110 نانومتر فرض شده است. در تحلیل آماری از توابع توزیع احتمال پیوسته نظیر؛ گاما، نرمال، لوگ نرمال، گامبل، وایبول و فسچر استفاده گردیده است. پس از بررسی نتایج مشخص شد که با افزایش قطر ذرات نانو عدد ناسلت کاهش و این پارامتر با توجه به تغییرات قطر نانوذرات از تابع توزیع احتمال فسچر پیروی نموده است.
آلومینیوم جزء عناصر فراوان پوسته زمین است و ممکن است غلظتش به دلیل وقایع طبیعی و فعالیتهای صنعتی در اکوسیستمهای آبی افزایش یابد. هدف از این مطالعه بررسی تجمع زیستی آلومینیوم در بافتهای کبد، آبشش و عضله ماهی کپور معمولی (Cyprinus carpio) است که در غلظتهای 1، 2، 4 و 6 میلیگرم بر لیتر آلومینیوم در محیط آزمایشگاهی انجام شد. میزان آلومینیوم در بافتهای مورد نظر بعد از هضم شیمیایی توسط دستگاه اسپکتروفتومتری جذب اتمی سنجیده شد. مقایسه میزان تجمع آلومینیوم در بافتهای آبشش، کبد و عضله در غلظتهای مختلف آلومینیوم با گروه شاهد اختلاف معنـیدار نشان داد (05/0>P). بیشتــرین میزان تجمع آلومـینیوم در بافت آبشش، کـبد و عضله به ترتـیب 4/0 ± 3/51، 5/0 ± 86/20 و µg/g D.W 28/0 ± 5/11 در غلـظت 6 میلیگرم (96 ساعت) و کمـترین میزان 01/0 ± 2/1، 1/0 ± 9/2 و µg/g D.W03/0 ± 18/0 در گروه شاهد مشاهده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که بیشترین میزان تجمع زیستی آلومینیوم در بافتهای مختلف به ترتیب در آبشش، کبد و عضله میباشد. همچنین مشخص شد که با افزایش غلظت آلومینیوم در محیط میزان شاخص تجمع زیستی کاهش مییابد که دلیل این کاهش ممکن است فعالیت فیزیولوژیک بافتها باشد. همبستگی پیرسون ارتباط معنیدار بین زمان و تجمع آلومینیوم در بافتهای عضله و کبد نشان داد (01/0>P). آبشش بهترین اندام هدف برای فلز آلومینیوم است که میتوان از آن به عنوان شاخص آلودگی محیط استفاده نمود.
نانو ذرات اکسید مس به طور گسترده در تولیدات صنعتی استفاده میشوند که رهایش این نانو ذرات به محیط زیست باعث سمیت برای ارگانیسمهای آبزی میشود. در این مطالعه اثرات نانو ذره اکسید مس بر روی رشد، پروتئین کل، کلروفیلها و کاروتن جلبک گونه (Chlorella vulgaris) در غلظتهای مختلف (شاهد، 1/0، 1، 10 و 100 میلی گرم بر لیتر) به مدت شش روز مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که تعداد سلولها و میزان پروتئین کل جلبک با افزایش غلظت نانو ذره اکسید مس به طور معنیدار کاهش یافته است (05/0>P). نانو ذره اکسید مس باعث افزایش درصد نرخ بازدارندگی در جلبک Chlorella vulgaris شده است. میزان کلروفیل کل، کلروفیل a، b و کاروتن در غلظتهای مختلف نانو ذره اکسید مس در مقایسه با گروه شاهد کاهش معنیداری داشته، که نشان دهنده تاثیر این نانو ذره بر فتوسنتز میباشد. همبستگی مثبت و معنیدار بین رشد سلولهای جلبک گونه (Chlorella vulgaris) با کلروفیلa، کلروفیلb، کلروفیل کل و کاروتن وجود دارد. طبق بررسیهای انجام شده میتوان نتیجه گرفت که نانو ذره اکسید مس رشد، تکثیر و فتوسنتز را در جلبک گونه Chlorella vulgaris کاهش داده است.