تحقیق حاضر با هدف ارزیابی سه گونه SALSOLA RIGIDA ,SALSOLA DENDRODIES,SALSOLA RICHTER ازنظر جوانه زنی نسبت به تنش شوری و تعیین مقاوم ترین گوانه انجام شد .هر سه گونه مورد آزمایش از خانواده اسفناجیان بوده و برای تعلیف دام و احیای مناطق خشک و نیمه خشک مناسب هستند این بررسی به صورت آزمایش فاکتوریل درقالب طرحهای کاملا تصادفی و در چهار تکرار صورت گرفت تیمارهای آزمایشی شامل سه گونه مرتعی ذکر شده در بالا و سیزده سطح مختلف محلول آب شور محتوی کلرور سدیم خالص با غلظت های 0 و50و100و150و200و250و300و350و400و450و500و550و600 میلی مولار بود نتایج حاصل ازاین تحقیق نشان می دهد که دو گونه S.DENDROIDES , S.RIGIDA در مرحله جوانه زنی نسبت به گونه S RICHTERI مقاومت بیشتری به شوری داشتند به طوری که این دو گونه تا سطح شوری 600 میلی مولار شوری جوانه زنی داشتند .در صورتی که گیاه S. RICHTERI. فقط تا سطح شوری 350 میلی مولار جوانه زنی نشان داد در هر سه گونه مورد آزمایش با افزایش شوری از درصد و سرعت جوانه زنی کاسته شد و بالاترین درصد و سرعت جوانه زنی در حداقل مقدار شوری اتفاق افتاد افزاش شوری تا سطح 200 میلی مولار تاثیری بر طول ریشه چه گونه S .DENDROIDES نداشت و لی در گونه S.RIGIDA با افزایش شوری تا سطح 50 میلی مولار بر طول ریشه چه افزوده شد و با افزایش دوباره شوری از طول ریشه چه کاسته شد . درگونه S. RICHTERI نیز با افزایش شوری از طول ریشه چه کاسته شد بنابراین گونه S RICHTERI نسبت به دو گونه دیگر بهع شوری در مرحله جوانه زنی حساس تر است
در بیشتر مناطق ایران رشد و عملکرد غلات به دلیل خشکی کاهش پیدا می کند. یکی از گیاهان مناسب برای چنین شرایطی گیاه جو معمولی و بدون پوشینه است. چهار ژنوتیپ جو بدون پوشینه (UH3، U46M، EHM81-12 و CM67) در ایستگاه تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی واحد اقلید به مدت دو سال (1384 و 1383) در دو آزمایش جداگانه برای بررسی میزان تحمل آن ها به خشکی مورد بررسی قرار گرفتند در آزمایش تنش خشکی چهار تیمار شامل آبیاری پس از رسیدن پتانسیل آب خاک به bar5/0-(شاهد)، آبیاری پس پتانسیل 5/1- بار ، 3- و 5- بار به کار برده شدند . تیمارهای آزمایش به صورت اسپلیت پلات با طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اعمال شدند. تیمارهای خشکی در کرت های اصلی و ارقام در کرت های فرعی قرار گرفتند . فاکتورهای مورد اندازه گیری عبارت بودند از عملکرد، اجزای عملکرد و محتوی یونی ساقه. نتایج آزمایش نشان داد که تعداد دانه و سنبله درگیاه کاهش معنی داری در شرایط تنش داشتند و وزن دانه و حساسیت کمتری داشت. عملکرد دانه و بیولوژیک نیز در شرایط تنش کاهش نشان دادند و دربین ژنوتیپ ها رقم UH3 کمترین و رقم GM67 بیشترین مقدار عملکرد دانه و بیولوژیک را نشان دادند. تفاوت مقدار عملکرد بیولوژیک به تعداد پنجه و سنبله در گیاه و کاهش سطح برگ و ارتفاع مرتبط بود. کاهش عملکرد دانه به تعداد سنبله کمتر در گیاه و تعداد دانه در سنبله کمتر ربط داشت. پروتئین دانه در شرایط تنش خشکی افزایش یافت. تنش، میزان سدیم و کلر برگ را افزایش داد ولی مقدار NO3، NH4، Ca،P ،K وMg کاهش یافت. درکل رقمUH3 کمترین و رقم CM67 بیشترین مقدار عملکرد را داشتند.
به منظور بررسی واکنش انتقال مجدد نیتروژن به تنش شوری و نحوه عرضه نیتروژن، پژوهشی در قالب آزمایش فاکتوریل با طرح پایه بلوک کامل تصادفی در سه تکرار و شامل تیمارهای: شوری: شاهد 1/1 دسیزیمنس بر متر (S0) و شوری 12 دسیزیمنس بر متر (S1)، نحوه عرضه نیتروژن: الف) تلقیح بذرها پیش از کاشت با باکتری ریزوبیوم ملیلوتی (N1)، ب) مصرف 400 میلیگرم در لیتر نیتراتآمونیوم در محلول غذایی بدون تلقیح بذرها با باکتری (N2)، ج) تلقیح بذرها پیش از کاشت با باکتری ریزوبیوم ملیلوتی به همراه مصرف 400 میلیگرم در لیتر نیتراتآمونیوم در محلول غذایی (N3)، بر روی دو رقم یونجه ایرانی شامل بمی و قرهیونجه در گلخانه طرح حبوبات دانشکده کشاورزی کرج انجام پذیرفت. تنش شوری قابلیت جذب و تثبیت نیتروژن در ریشه و انتقال مجدد نیتروژن از ریشه به شاخساره را به طور معنیداری کاهش داد و درصد این کاهش در رقم قرهیونجه از رقم بمی بالاتر بود. با توجه به وجود همبستگی مثبت میان انتقال مجدد نیتروژن از ریشه به شاخساره و تولید ماده خشک شاخساره پس از برگزدایی، میتوان گفت یکی از دلایل کاهش سرعت رشد مجدد شاخساره یونجه در شرایط تنش شوری، کاهش انتقال مجدد نیتروژن به شاخساره میباشد. بر این اساس انتقال مجدد نیتروژن از ریشه به شاخساره پس از برگزدایی و تجدید رشد شاخساره در رقم بمی نسبت به رقم قرهیونجه از تحمل نسبی بالاتری به تنش برخوردار است. بالاترین مقدار انتقال مجدد در تیمارهای N2 و N3 وجود داشت هر چند درصد بهرهبرداری از منابع نیتروژن ریشه برای انتقال مجدد نیتروژن در این تیمارها به طور معنیداری از تیمار N1 کمتر بود. در اثر تنش شوری انتقال مجدد نیتروژن در هر سه شکل عرضه نیتروژن کاهش یافت اما درصد این کاهش در تیمارهای N2 و N3 به طور معنیداری از تیمار N1 بالاتر بود. محتوای سدیم ریشه و شاخساره در تیمار N1 به طور معنیداری از دو تیمار دیگر کمتر بود و درصد افزایش در محتوای سدیم ریشه و شاخساره در مواجهه با تنش شوری هم در این تیمار پایینتر بود. بنابراین ممکن است که کاهش کمتردر انتقال مجدد نیتروژن و رشد مجدد پس از برگزدایی در تیمار N1 از افزایش کمتر در محتوای سدیم ریشه و شاخساره در این تیمار ناشی شده باشد.
پراکسیداز آنزیم شاخص تنشهای پایین دمایی در گیاهان است. سرما در یونجه باعث افزایش پراکسیداز میشود. همچنین پراکسیداز درکلیه مراحل بیوشیمی و پلیمریزاسیون گیاهی مثل لیگنینسازی نقش عمدهای ایفا میکند. این پژوهش بهمنظور نشان دادن اثر دماهای مختلف (صفر، 5، 10، 15 و 20 درجه سانتیگراد و شرایط گلخانه) بر سطح آنزیم پراکسیداز در یونجههای یکساله انجام شد. نه ژنوتیپ از شش گونه یونجه یکساله در سیستم آبکشت و در دمای 20 درجه سانتیگراد بهمدت 35 روز در یک اتاقک رشد استقرار یافتند. آنها بهوسیله محلول غذایی هوگلند تغذیه شدند و پس از 44 روز مقدار آنزیم پراکسیداز آنها اندازهگیری شد.
در میزان پراکسیداز میان دماهای صفر و 5 درجه سانتیگراد با سایر دماهای مورد آزمایش اختلاف زیادی مشاهده شد. بنابراین وقتی دمای محیط کاهش یافت مقدار آنزیم پراکسیداز یونجههای یکساله افزایش یافت. سطح آنزیم پراکسیداز و رفتار آن با تیمارهای دمایی محیط در گونههای مختلف یونجه یکساله مورد مطالعه متفاوت بود.
به منظور بررسی اثر رطوبت بذر در هنگام برداشت بر بنیه و برخی صفات کیفی بذر کلزا پژوهشی طی سال های 88-1386 اجرا گردید. بدین منظور نمونه بذرها از مزارع تولید بذر کلزای ارقام هایولا 401 و هایولا 308 در دزفول با رطوبت های 35 , 15 , 25 و 10 درصد از مزارع تولید بذر کلزا در دزفول برداشت گردید. سپس در آزمایشگاه با اجرای آزمون جوانه زنی استاندارد شاخص هایی نظیر درصد جوانه زنی (قوه نامیه)، متوسط جوانه زنی روزانه، سرعت جوانه زنی روزانه، طول گیاهچه، وزن تر و خشک گیاهچه و شاخص بنیه گیاهچه (وزن خشک گیاهچه × قوه نامیه) اندازه گیری گردیدند. داده ه ای حاصل با استفاده از آزمایش عاملی (فاکتوریل) 2×4 بر مبنای طرح پایه کاملا تصادفی تجزیه مرکب گردید. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری داده ها مشخص ساخت که شاخص های مورد بررسی تحت تأثیر عوامل مورد نظر قرار گرفتند. درصد جوانه زنی، متوسط جوانه زنی روزانه، وزن تر گیاهچه، وزن خشک گیاهچه و شاخص بنیه گیاهچه تحت تأثیر اثر متقابل رقم، رطوبت بذر هنگام برداشت و سال قرار گرفتند. بیشترین میزان متوسط جوانه زنی روزانه، وزن تر گیاهچه، وزن خشک گیاهچه و شاخص بنیه گیاهچه در رطوبت 15 درصد به دست آمد. در بین دو رقم نیز شاخص قدرت گیاهچه رقم هایولا 401 نسبت به هایولا 308 بیشتر بود. به طور کلی با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش مشخص گردید که کیفیت بذر ارقام مورد بررسی کلزا و جنبه های مختلف آن تحت شرایط محل اجرای آزمایش قرار گرفته و کیفیت بذرهای حاصله با رطوبت 15 درصد بیشتر از سایر رطوبت ها بود
شناسه دیجیتال (DOR):98.1000/1735-0905.1399.36.958.104.6.1578.41 بهمنظور بررسی تأثیر روشهای حاصلخیزی خاک بر عملکرد کمی و روغن گیاه دارویی سیاهدانه (Nigella sativa L.) آزمایشی بهصورت بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. تیمارهای مورد بررسی شامل سطوح مختلف کودهای شیمیایی NPK، سطوح مختلف کود دامی، تلفیق کودهای NPK با کود دامی، تلفیق کودهای شیمیایی و دامی همراه با تلقیح کود زیستی آزوریزوبیوم بود. نتایج نشان داد که با تغذیه گیاه، ارتفاع بوته، وزن خشک بوته، تعداد شاخه جانبی، شاخص سطح برگ، تعداد کپسول در بوته، تعداد دانه در کپسول، عملکرد دانه، عملکرد زیست توده، محتوای نسبی آب برگ، درصد روغن و عملکرد روغن افزایش پیدا کرد. در روش تغذیه شیمیایی، بالاترین خصوصیات کمی و کیفی مربوط به کاربرد 120 کیلوگرم در هکتار نیتروژن، 96 کیلوگرم در هکتار فسفر و 120 کیلوگرم در هکتار پتاسیم بود. در تغذیه گیاهی با کود دامی از کاربرد 20 تن در هکتار کود دامی استفاده شد. در تغذیه گیاه به روش تلفیق کود شیمیایی و دامی تیمار 40 کیلوگرم در هکتار نیتروژن، 32 کیلوگرم فسفر و 40 کیلوگرم پتاسیم همراه با 30 تن در هکتار کود دامی بهترین تیمار بود. در تغذیه گیاهی به روش تلفیق شیمیایی، دامی و زیستی تیمار 30 تن در هکتار کود دامی همراه با آزوریزوبیوم در حضور 40 کیلوگرم در هکتار نیتروژن، 32 کیلوگرم فسفر و 40 کیلوگرم پتاسیم مناسبترین تیمار مشاهده گردید. بهطور کلی تیمار 40 کیلوگرم در هکتار نیتروژن، 32 کیلوگرم فسفر و 40 کیلوگرم پتاسیم همراه با 30 تن در هکتار کود دامی در کنار آزوریزوبیوم بیشترین تأثیر مثبت را در بهبود عملکرد و میزان روغن سیاهدانه داشت که از کمترین میزان کود شیمیایی برخوردار بود.
یونجه مهمترین گیاه علوفهای است که به دلیل سازگاری بالا با شرایط نامساعد محیطی، تنوع ژنتیکی و عملکرد کمی و کیفی قابل توجه در تمام مناطق جهان بصورت آبی و دیم کشت می شود. شــوری منــابع آب و خاک از مهمترین عوامل مؤثر بر کاهش تولید و سطح زیر کشت آن محسوب می شود که انتخاب ژنوتیپهای متحمل همراه با اعمال روشهای مدیریتی صحیح، امکان تولید بیشتر و گسترش کشت این گیاه را در شرایط شور فراهم میآورد. بارزترین اثر شوری بر گیاهان، کاهش رشد و تولید میباشد. اضافه کردن کلسیم به محیط به دلیل خنثی کردن اثرات اسمزی مرتبط با تنش شوری، اثرات مخرب نمک را احتمالا از طریق تخفیف اثرات سمی یونهای سدیم کاهش میدهد. بنابراین چهار رقم گلستان (20313)، فائو (2566)، سیستان و بلوچستان و همدانی محلی اهر به منظور تعیین نقش کلسیم در رشد و عملکرد یونجه در شرایط شور مورد بررسی قرار گرفتند. آزمایش در گلخانه تحت شرایط هیدروپونیک و با 5 سطح شوری در سه تکرار بصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کاملا تصادفی اجرا شد. ارقام مورد بررسی ابتدا تحت تیمارهای شوری رشد نموده و پس از برداشت چین، گلدانهای حاوی بوتهها با آب مقطر شستشوی کامل شده و سپس تیمارهای شوری و کربنات کلسیم در آنها اعمال گردیدند. نیاز غذایی با استفاده از محلول هوگلند تأمین و کلیه تیمارها در محلولها اعمال گردید. با آغاز گلدهی، برداشت بوتهها در هر چین انجام و سپس میزان وزن خشــک انـدامهای هوایی، ریشــه، سـاقه، بــرگ و بیــوماس، ارتفـاع بوتهها، طول ریشه اصلی، تعداد میانگره ساقه اصلی و تعداد پنجه در هر بوته اندازهگیری شد. غیر از ارتفاع بوته تمام صفات مورد بررسی در ارقام اختلاف معنیداری در اثر شوری و کربنات کلسیم نشان دادند که بیشترین همبستگی مثبت و معنیدار با عملکرد مربوط به وزن خشک ساقه بود. مصرف کربنات کلسیم میزان افت صفات مورد بررسی را مخصوصا در ارقام مقاوم کاهش داد و ارقام گلستان (20313) و فائو (2566) بیشترین عملکرد را در این شرایط کسب نمودند.
بهمنظور بررسی تأثیر شیوههای مختلف پرایمینگ بذر بر شاخصهای جوانهزنی، خصوصیات بیوشیمیایی و اجزای عملکرد سه رقم گلرنگ در شرایط تنش خشکی، دو آزمایش بهمزرعهای( بهصورت اسپلیت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی) و آزمایشگاهی( بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی) با سه تکرار اجرا گردید. در شرایط مزرعه، عوامل آزمایشی شامل تنش خشکی در دو سطح آبیاری کامل در طول فصل رشد و قطع آبیاری در مرحله ساقهدهی بهعنوان عامل اصلی، پرایمینگ بذر (اسموپرایمینگ، هیدروپرایمینگ، هورموپرایمینگ و شاهد) و ارقام گلرنگ (اصفهان، صفه و گلدشت) نیز بهصورت فاکتوریل بهعنوان عوامل فرعی در نظر گرفته شدند. کاربرد همزمان هیدروپرایمینگ و تنش خشکی در رقم اصفهان باعث بیشترین میزان طول ریشهچه (8/4 سانتیمتر) گردید. هیدروپرایمینگ و هورموپرایمینگ ضریب سرعت جوانهزنی را در رقم اصفهان نسبت به گلدشت به میزان 34/52 درصد افزایش دادند. هیدروپرایمینگ درصد جوانهزنی را نسبت به شاهد به میزان 33/11 درصد افزایش داد. بیشترین میزان عملکرد دانه ( 72/100 گرم در مترمربع) در رقم صفه هنگام آبیاری کامل و کاربرد هیدروپرایمینگ حاصل گشت. بالاترین میزان کربوهیدرات محلول (14/15 میلیگرم در گرم وزن تر) مربوط به اثر متقابل تنش خشکی با عدم پرایمینگ بود. رقم گلدشت در زمان آبیاری کامل و کاربرد هیدروپرایمینگ بیشترین میزان عملکرد روغن (93/24 گرم در مترمربع) را به خود اختصاص داد. اعمال تنش در رقم گلدشت هنگام هیدروپرایمینگ بیشترین میزان پرولین (08/10 میلی گرم در گرم وزن تر) را نشان داد بیشترین فعالیت آنزیم سوپراکسیددیسموتاز (1/56 میلیگرم پروتئین در دقیقه) در کاربرد هورموپرایمینگ هنگام تنش مشاهده شد.
این مطالعه با هدف بررسی اثر کاربرد گونههای قارچ مایکوریزا در شرایط تنش کمآبی بر برخی صفات مورفوفیزیولوژیکی و بیوشیمیایی گیاهچههای حاصل از کشت بافت گیاه استویا صورت گرفته است. در این بررسی، آزمایشی در شرایط گلخانه با استفاده از دوگونه قارچ مایکوریزا در چهار سطح، M1: شاهد (بدون قارچ مایکوریزا)، M2: گونه Mycorrhiza Glomus mosseae، M3: گونه Glomus intraradices Mycorrhiza، M4: استفاده از تلفیق 50 درصدی دو گونه قارچ مایکوریزا، و اعمال تنش کمآبی در چهار سطح: شاهد(I1)، تنشهای کمآبی خفیف (I2)، متوسط (I3) و شدید (I4) بترتیب آبیاری در100%، 75%، 50% و 25% ظرفیت زراعی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 6 تکرار انجام پذیرفت. کاربرد گونههای قارچ مایکوریزا در شرایط تنش کمآبی به ترتیب موجب افزایش 70/1، 11/4، 73/1 و 32/4 برابری شاخص سبزینگی، وزن خشک کل گیاه، ارتفاع گیاه و سطح برگ گیاه در مقایسه با شاهد گردید. علاوه براین، کاربرد گونههای قارچ مایکوریزا در شرایط تنش کمآبی نسبت به شاهد موجب افزایش 66/1، 13/6، 6/29 و 30/1 برابری پتاسیم، گلوکز، فروکتوز و قندکل شده است. در شرایط تنش کمآبی متوسط و شدید، استفاده از تلفیق گونههای قارچ مایکوریزا، در تیمارهای M4I4 و M4I3 در مقایسه با تیمارهای M1I4 و M1I3 منجر به افزایش بیش از سه برابری سطح برگ گیاهان کشت بافتی استویا گردید. نتایج نشاندهنده همزیستی مثبت ریشههای استویا با تلفیق دو گونه مایکوریزا در شرایط تنش کمآبی است.
این پژوهش بهمنظور بررسی روند گلدهی و تولید غوزه در تراکمهای مختلف کشت ارقام پنبه در سال 1396 در منطقه ورامین انجام شد. در این تحقیق پنج رقم پنبه شامل ورامین، شیرپان 603، کوکر 100، NO200 و SP731 در سه تراکم کاشت 5/5، 6/4 و 12/8 بوته در مترمربع با استفاده از آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار مورد ارزیابی قرار گرفتند. تعداد گل و تاریخ گلدهی در ارقام مورد مطالعه به مدت 11 هفته (10 تیر تا 24 شهریور) شمارش شدند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد اثر تراکم گیاهی روی تعداد گل، تعداد غوزه و وزن وش تولید شده در سطح 1% و وزن الیاف در سطح 5% معنیدار بود. همچنین با افزایش تعداد بوته در واحد سطح، تعداد گل، تعداد غوزه، وزن غوزه و وزن الیاف کاهش یافت. به طوری که با افزایش تراکم از 5/5 به 6/4 و 12/8 بوته در مترمربع، متوسط تعداد گل از 40/97 به 38/83 و 28/25 گل در بوته و متوسط تعداد غوزه از 18/64 به 17/16 و 11/94 غوزه در بوته کاهش نشان داد. در این بررسی درصد ابقاء غوزه تفاوت معنیداری در تراکمهای مختلف گیاهی نداشت. یافتههای این پژوهش نشان داد اوج گلدهی و تشکیل غوزه در هفته یازدهم پس از کاشت و دریافت حدود ۱۱۴۸ درجه روز رشد تجمعی رخ داد. نتایج نشان داد بیش از 91% غوزهها از گلهای ظاهر شده تا پایان هفته سیزدهم به وجود آمدند.